دکتر ابراهیم رضایی در یادداشت هفتگی خود ( از ۲۸ آبان تا ۴ آذر ماه) با عنوان “هفت نوشت” نوشت: برنامه‌ریزی کرده بودم که روز شنبه (۲۸ آبان) در تهران و در کمیسیون امنیت ملی مسائل اخیر کشور را بررسی کنیم اما به علت مشکلات پیش‌آمده برای کشاورزان گوجه‌فرنگی و متعاقب آن حضور رئیس سازمان تعاون روستایی در استان و دشتستان، سفرم را لغو کردم و ابتدای صبح به همراه رئیس سازمان تعاون روستایی و جمعی از مسئولان استان و شهرستان عازم بخش‌های بوشکان و ارم شدیم.
پس از جلسه‌ای کوتاه در بخشداری کلمه به بوشکان رفتیم و در مسجد این شهر پای درد دل کشاورزان گوجه‌فرنگی نشستیم. همه دغدغه قیمت پایین محصول را داشتند و از مشکلات فراوان تولید گوجه‌فرنگی خارج فصل گفتند. اطمینان دادم که تا آخر در کنار کشاورزان زحمتکش هستیم.
سپس به ارم رفتیم و در کنار مزارع گوجه‌فرنگی در جمع کشاورزان مشکلات ایشان را بررسی کردیم. همان‌جا با وزیر جهاد کشاورزی تماس گرفتم و دغدغه کشاورزان مبنی بر حذف عوارض صادرات گوجه‌فرنگی را از ایشان مطالبه کردم. بالاخره کوتاه آمد و قرار شد که در جلسه جمع‌بندی در مرکز استان در این مورد تصمیم‌گیری کنیم.
به بوشهر آمدیم و در جلسه‌ای به همین منظور جمع‌بندی و تصمیم‌گیری کردیم و به وزارت جهاد اعلام کردیم، قول دادند که به سازمان توسعه تجارت ابلاغ کنند.
در جلسه پایانی به انبوه مشکلات کشاورزان برای تولید گوجه‌فرنگی خارج از فصل اشاره کردم و گفتم که این انصاف نیست که انتظار داشته باشیم که قیمت گوجه‌فرنگی خارج از فصل با آن همه مشقت برای تولید آن همانند سایر فصول باشد. شب مجدداً با وزیر جهاد کشاورزی تماس گرفتم و خواستار تسریع در انجام کار شدم.
روز یکشنبه (۲۹ آبان) پس از اطلاع از ابلاغ نامه بازگشت عوارض صادرات گوجه‌فرنگی در تماس با سازمان توسعه تجارت بر تسریع در ابلاغ نهایی آن به گمرک تاکید کردم.
در تماس با مدیرعامل سازمان میادین میوه و تره‌بار شهرداری تهران از ایشان برای خرید گوجه‌فرنگی استان بوشهر و عرضه آن در تهران دعوت و توافق کردیم.
ابتدای صبح به بخش بوشکان رفتم و پس از بازدید سالن ورزشی در حال ساخت این شهر، در جمع دانش‌آموزان مدرسه شبانه روزی دخترانه کلمه به سئوالات پاسخ دادم. استعدادهای ارزشمندی در این منطقه وجود دارد که اگر مورد توجه قرار گیرد آینده درخشانی خواهند داشت.
حوالی ظهر در دفتر کلمه پاسخگوی تعدادی از مراجعه‌کنندگان بودم. سپس به بخش ارم رفتم و در دفتر تنگ‌ارم با تعدادی از شوراهای منطقه و نیز مردم ملاقات کردم. شب به برازجان آمدم و در جمع مدیران مدارس در رابطه با حوادث اخیر صحبت کردم.
تلاش کردم که به شبهات پاسخ دهم. سپس جلسه‌ای با همکاران دفتر داشتم. با مدیران آموزش و پرورش، جهاد کشاورزی، شرکت برق، کمیته امداد، آب و آبفا در ارتباط با مشکلات مردم تماس داشتم.
هماهنگی های لازم را با اداره کل ورزش استان و فرماندار برای بازدید معاون وزیر ورزش از شهرستان انجام دادم و برنامه‌ریزی کردیم. پاسی از شب گذشته بود و تازه به منزل رسیده بودم که دوستان و همکاران خبر دادند که تروریست‌ها به دفتر برازجان حمله کرده‌اند و دفتر دچار آتش‌سوزی شده است، اطمینان حاصل کردم که راه درستی در پیش گرفته‌ایم، با این جنایت‌ها مصمم‌تر از قبل از حقوق مردم دفاع خواهیم کرد.
روز دوشنبه (۳۰ آبان) در دشتستان میزبان معاون امور استان‌های وزارت ورزش و جوانان بودیم. به همراه آقای شکوه‌فر از اماکن، سالن‌های ورزشی، ورزشگاه‌ها و پروژه‌های ورزشی شهرهای آبپخش، شبانکاره، سعدآباد، وحدتیه و برازجان بازدید کردیم، مسئولان هر بخش مشکلات خود را مطرح کردند و قول‌های خوبی برای ترمیم و تکمیل پروژه‌ها داده شد.
بعد از ظهر هم جلسه‌ای با هیات‌های ورزشی و جمعی از فعالان ورزشی دشتستان داشتیم که مشکلات خود را مطرح کردند. قرار بود که عصر و شب جلساتی با کشاورزان وحدتیه و شبانکاره و نیز با دامداران داشته باشیم که بخاطر تمرکز بر حل مسئله گوجه‌فرنگی لغو شد.
با وزیر جهاد کشاورزی برای اجرای مصوبه کاهش عوارض صادرات گوجه‌فرنگی تماس گرفتم. کار در سازمان توسعه تجارت متوقف شده، با وزیر صنعت، معدن و تجارت تماس گرفتم و درخواست کردم که هرچه زودتر به گمرک اعلام کنند.
با رئیس سازمان توسعه تجارت هم در این مورد تماس گرفتم. با معاون عمرانی استاندار و معاون آب وزیر نیرو در مورد صدور مجوزهای پروژه سد دهرود تماس داشتم. با معاون بنیاد شهید در مورد یادواره شهید گنجی هماهنگی کردم.
صبح روز سه‌شنبه (اول آذر) به هنرستان شهید مطهری برازجان و سپس به دبیرستان نمونه شهید بهشتی سعدآباد رفتم و به سئوالات دانش‌آموزان عزیز پاسخ دادم. انصافاً سطح اطلاعات و سواد دانش‌آموزان امروزی بیشتر از گذشته است.
برای بمباران تبلیغاتی امپراطوری دروغ باید تدبیر کرد. ظهر در دفتر سعدآباد با تعدادی از مراجعه‌کنندگان و مردم و نیز برخی مسئولان شهر ملاقات کردم. از سعدآباد به شبانکاره رفتم و در دفتر شبانکاره هم با تعدادی از مردم و ملاقات داشتم.
