در این شرایط دولت روحانی به SPV و اینستکس اروپایی و بازگشت مجدد ترامپ به برجام دل بسته بود. در این شرایط باید موازنه علیه آمریکاییها میشکست. اگر درایت رهبری، فرماندهی سربازان انقلاب مانند سرلشکر باقری، رشید، سلامی، دریادار تنگسیری، سردار دلها و… نبود روز به روز صهیونیستها گستاختر میشدند. تاریخچه آنچه این فرماندهان کردند را بعداً تاریخ مینویسد و همه انگشت تحیر به دهان خواهند گرفت.
اگر شرایط براساس طراحی آقای روحانی و تیمش پیش میرفت مطمئن باشید روز به روز حلقه فشار صهیونیستی_آمریکایی تنگتر و وضعیت فشار اقتصادی و معیشتی سختتر میشد. گام دوم بعد از رشادت فرماندهان نظامی، در مجلس و شورای عالی امنیت ملی با طرح راهبردی لغو تحریمها گذاشته شد.
این دو اقدام، موازنه را به بازی آمریکا و کشورمان برگرداند. اینکه امروز آقای ظریف میخواهد آنچه گذشته را به نفع آمریکاییها و جریان غربگرا تحریف کند یک مغالطه و سفسطه است. دعوای امروز دعوای دو تفکر، دو پارادایم ذهنی و دو زیست جهان متفاوت است.
یک پارادایم ذهنی فکر میکند اگر دوباره به آمریکا دخیل ببندد حال اقتصاد خوب میشود. این تفکر، بایدن و آمریکا را غول چراغ جادو میداند که یک شبه همه چیز را تغییر میدهد. اما تفکر مقابل با اینکه به مذاکره و ارتباط اعتقاد دارد اما به عرصه بینالملل یک نگاه کاملاً رئالیستی و واقع بینانه دارد. ضرورت امروز ما دیپلماسی متوازن با همه برای افزایش قدرت اقتصادی و توان معیشتی بدون شرطی کردن اقتصاد است.
باید قوی شد اما نه با توسعه برون گرای برون نگر. راه افزایش اقتدار کشور از پیشرفت درونزا میگذرد. بخشی از سبد پیشرفت، به روابط متوازن با همه کشورها ربط دارد و همه نیروهای انقلابی و نامزدهای انتخابات به آن اعتقاد دارند.
جریان انقلابی بداند دعوای امروز دعوای دو تفکر واندیشه است نه دعوای دو جریان سیاسی فاقداندیشه. در این دعوا آنچه مهم است انسجام و وحدت است. نیاید اجازه داد که از دل این کشمکشها یک دولت علیل مانند دولت روحانی شکل بگیرد. به عقب بر نمیگردیم باید نگاه و شعار اصلی همه نیروهای دغدغهمند باشد.